dar morede eshgham maryam

dar morede eshgham maryam

درمورد عشقم مریم جان

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان


امکانات

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 239
بازدید کل : 114567
تعداد مطالب : 240
تعداد نظرات : 86
تعداد آنلاین : 1


افسانه منو تو چقدر قشنگه

یادت هست عکس گربه های  حیاط تون رو نشونم دادی ؟

یادم هست با دیدنشون لبخند زدم .

اون روز دلم میخواست بهم قول بدی

تا همیشه باهام  می مانی

یادم هست با چشمان قشنگت

که به زیبایی یک رمان غمیگن بود

به من نگاه کردی و  خندیدی

یادت هست ؟

آن روز تو قشنگ ترین نغمه ی زندگیم  بودی .

و هنوزم هستی و تا ابد خواهی ماند.

یادت هست وقتی اشک هایم را دیدی بازگشتی ؟

یادم هست که یکبار دروغ گفتم .

و تو فهمیدی .

یادت هست آن شب که مرا بوسیدی ؟

 به من گفتی برای همیشه می مونم یا نگفتی؟ یادم نیست.

یادم هست سیمهای تلفن گرمی صدایت را میخوردن .

بهترین روزهای زندگیم را با تو آغاز کردم .

بدترین روز زندگیم همون روزی بود که بد آغاز کردم.

یادت هست آن روز که به دیدنم آمدی پیرهن صورتی به تن داشتی ؟

من هنوز از دیدن اقیا نوس آرام سرمست بودم یا از دیدن چشمان تو یادم نیست.

شاید اگر داستان ما افسانه نبود.

پیش من می ماندی و دیگر نه دوری بود نه درد و نه دلتنگی .

ولی در افسانه ما دوری شرط لازم شد.

و تو مهربان زیبای من بر من حکم جدایی صادر کردی.

و من از دست خودم بسیار رنجیدم یا از دست تو یادم نیست .

یادم هست خودم خشتها را کج نهادم .

و من ماندم و دیوار کجی که هیچگاه به ثریا نرساندم .

و چه مرزهایی که شکست.

و چه حرفایی که روزی هزار بار آرزو میکنم که هرگز نمی شنیدی

اقیانوس ارام هنوز هم به اطلس نرسیده است.

و شنیدم که دماوند هنوز هم قله  دنا را ندیده است.

ولی امروز تو باز هم به من رسیدی یا من به تو رسیدم واقعا نمیدانم .

حس میکنی ؟

که اینبار همدیگر را جور دیگری می بوسیم.

می بینی ؟

که اینبار دوستت دارم ها رو چقدر راحت به هم می گوییم ؟

دفت می کنی ؟

که اینبار از گذشته هیچ چیز نمی گوییم

می دانی

داشتم فکر می کردم  نکند بزرگ شده ایم

نکند زمانش رسیده است که فصل آخر افسانه مان را بنویسیم

داستان من و تو افسانه قشنگی است .

یک افسانه قشنگ پایان قشنگی دارد یا ندارد ؟ یادم نیست .

زمان حافظه اش خو ب است مطمئنم می داند.

برایش صبر میکنم تا افسانه قشنگ مان را  به پایان  برساند .

می دانی

من می دانم هرچه پیش آید

هر کسی هر روز هر جایی داستان من و تورا بخواند

به خودش خواهد گفت :

داستان من و تو افسانه  قشنگی است .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نويسنده: حسن ج تاريخ: پنج شنبه 30 دی 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

آواز پـرنـدگان مهـاجـر را بـدرقـه راهـت می کنـم تـا بدانی همیشـه منتظر آمدنت می مـانـم به وبلاگ خودتون خوش آمدید نوشته های عاشقانه من تقدیم به بهترینم مریم جان...

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب


© All Rights Reserved to ashegam.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com